بهرنگ تاجدین، خبرنگار اقتصادی بیبیسی فارسی
دلارام* از طریق صفحهاش در اینستاگرام محصولات محلی خانگی و روستایی مانند لواشک، میوه و سبزی خشک میفروشد. او میگوید هدفش از راهاندازی این کسبوکار این بود که «زنان روستایی بتوانند دسترسی مستقیمتری به بازار داشته باشند» و در این زمینه نسبتا هم موفق بود: «از یکی از زنانی که با آنها کار میکردم، اینقدر خرید میکردم که دیگر نمیرفت دستفروشی.»
ولی در آخرین روزهای تابستان شرایط به یکباره تغییر کرد. با شروع اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، جمهوری اسلامی اینستاگرام را فیلتر کرد. کسبوکار دلارام هم تعطیل شد: «نه آنکه نیاز به کار کردن نداشته باشیم. حتی یک مدت سر کاری برگشتم که آن را رها کرده بودم.»
با کم شدن فعالیت صفحه، بعضی از زنانی که محصولاتشان را از طریق دلارام به مشتریان میفروختند، ناچار شدند به همان کارهای قبلی نظیر دستفروشی روی بیاورند.
او چند ماه بعد یک کانال تلگرام هم راه انداخت؛ ولی میگوید بعد از یک سال و اندی «صفحه من دیگر به روزهای اوجش برنگشت.»
ضرر یک میلیارد و ششصد میلیون دلاری
فیلترینگ اینستاگرام احتمالاً به درآمد صدها هزار نفر دیگر هم مانند دلارام ضربه زده است. طبق برآورد مرکز دولتی «توسعه تجارت الکترونیکی» ایران، در سال ۱۴۰۰ بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ هزار کسبوکار در اینستاگرام فعال بودند و شغل ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار نفر به این شبکه وابسته بود.
شرکت تاپتنویپیان که هر سال گزارشی درباره زیان مالی قطع و سانسور اینترنت در کشورهای مختلف جهان تهیه میکند، برآورد کرده که از سپتامبر ۲۰۲۲ تا پایان سال ۲۰۲۳ (شهریور ۱۴۰۱ تا دی ۱۴۰۲) اقتصاد ایران یک میلیارد و ششصد میلیون دلار از محدودیتها خسارت دیده که یک میلیارد و ۲۶۰ میلیون دلار آن ناشی از فیلتر شدن اینستاگرام است.
ساموئل وودهمز، پژوهشگر ارشد تاپتنویپیان به بیبیسی فارسی گفت: «وقتی اینترنت کامل قطع میشود، کار بانکها، کسبوکارهای محلی، صنعت حملونقل، شرکتهایی که با خارج کار میکنند، و همین طور آیاسپیها مختل میشود و مشتری از دست میدهند. وقتی شبکههای اجتماعی فیلتر میشود، کسبوکارهای محلی مخصوصاً درآمدشان افت شدیدی پیدا میکند؛ همین طور درآمد شرکتهای بزرگی که محصولاتشان را اینترنتی تبلیغ میکنند.»
یک نمونه از کسبوکارهای خسارتدیده، شرکت حامد* بود که تخصصش بازاریابی اینترنتی است. او میگوید: «فیلترینگ اینستاگرام و بعد قطعی کامل اینترنت، کسبوکار ما را برای حدود ۲۰ روز کاملاً تعطیل کرد و بعد برای حدود چهار ماه درآمد ما به خاطر ناتوانی کارفرماها در پرداخت به یکپنجم رسید. اما تأثیر این کاهش درآمد تا امروز باقی مانده است.»
به گفته آقای وودهمز، تاپتنویپیان هزینه اختلالها را با ابزار محاسبهای که نتبلاکس بر اساس روش محاسبه مؤسسه بروکینگز طراحی کرده، محاسبه میکند؛ ابزاری که با در نظر گرفتن اندازه اقتصاد دیجیتال هر کشور، تأثیر محدودیتها بر تولید ناخالص داخلی آن کشور را تخمین میزند.
این پژوهشگر میگوید برآورد خسارت اقتصادی فیلتر شدن یک شبکه اجتماعی، پیچیدهتر است؛ چرا که باید سهم آن شبکه از هزینه روزانه قطع اینترنت را تخمین زد: «ما ۱۰ تا کشور را که اندازه اقتصاد دیجیتال و شمار کاربران اینستاگرامشان مشابه ایران بود، بررسی کردیم تا بتوانیم سهم فیلترینگ اینستاگرام از هزینه روزانه قطعی کامل اینترنت را محاسبه کنیم.»
به گفته وودهمز، با وجود چند سال کار و بهبود مداوم شیوههای تخمین ضرر اقتصادی اختلال اینترنت، بعضی مسائل دقت این برآوردها را محدود میکند: «یکیاش مخصوصاً در ایران، اقتصاد غیررسمی است؛ بخشی که به خاطر ماهیتش، ارزیابی حجمش و در نتیجه ضربه اقتصادی محدودیتها به آن تقریباً غیرممکن است.»
رؤیای چینی جمهوری اسلامی
مقامهای ایران از ضرر اقتصادی قطع اینترنت و مسدود کردن شبکههای اجتماعی پرکاربرد بیاطلاع نیستند. در پی قطع ۵ روزه اینترنت در آبانماه ۱۳۹۸، عدهای از مدیران شرکتهای اینترنتی ایران در جلسهای در وزارت ارتباطات به مدیران این وزارتخانه گفتند که این کار درآمدشان را روزانه ۲۵۰۰ میلیارد تومان کم کرده است.
با وجود این، سیاست دولت همچنان سرمایهگذاری سنگین روی پیامرسانهای اصطلاحاً بومی و تبلیغ آنها به عنوان جایگزینی برای پلتفرمهای خارجی است؛ برنامهای که با وجود گستردهتر شدن چتر فیلترینگ شبکههای اجتماعی خارجی همچنان ناموفق بوده است.
مهسا علیمردانی، پژوهشگر ارشد سازمان مدافع آزادی بیان «آرتیکل ۱۹» میگوید: «ایدهآل جمهوری اسلامی، مدل چین است که در ایجاد شبکههای ملی موفق بوده است. ایران ده سال است که دارد سعی میکند شبکههای ملی راه بیندازد که آلترناتیو اینستاگرام، تلگرام و غیره باشند؛ و هیچوقت موفق نشده است.»
به گفته خانم علیمردانی حتی دولتمردان ایران هم دلیل شکست این سیاست را میدانند: «جامعه ایران حاضر [به استفاده از پلتفرمهای داخلی] نیست، چون اعتمادی به تکنولوژی وابسته به دولت ندارد و اینها آلترناتیوی برای کوتاهمدت یا بلندمدت جامعه ایران نیستند.»
به گفته تاپتنویپیان، پس از فیلترینگ اینستاگرام، تقاضا برای ویپیان - که یکی از محبوبترین انواع فیلترشکنهاست – در ایران «سه هزار درصد» بالا رفت.
مشتریها: پشت دیوار فیلترینگ
ریحان* شش سال است که از طریق اینستاگرام کارهای دستی و نقاشیهایش را میفروشد و صفحه اینستاگرام یک کافهرستوران را هم میگرداند و نیمی از درآمدش را از این راه تأمین میکرد.
او میگوید: «با شروع فيلترينگ، فروش و تولید محتوا در همه پلتفرمها کاملاً متوقف شد. حتی اگر خودم هم میتوانستم از سد فیلتر بگذرم، خیلی از مشتریها پشت دیوار فيلترينگ مانده بودند.»
به گفته ریحان، برای خیلی از مردم، مسأله فیلترینگ با خرید فیلترشکن به صورت غیررسمی حل شده است اما «غیر از هزینهی خرید فیلترشکن، زمان زیادی تلف میشود تا فیلترشکنها راه بيفتد. خیلی وقتها آنقدر به چراغ خاموش فیلترشکن خیره میشوم که تهوع و گردندرد میگیرم.»
او میگوید: «چیزی که باعث رکود بازار اینترنتی شده، اوضاع اقتصادی و روانی عموم مردم است که چندان میل به خرید ندارند. اگر نه صفحاتی که محصولات “لاکچری” میفروشند، همچنان مشتریهای خودشان را دارند.»
آنهایی که میخواهند از سد فیلترینگ بگذرند، خرید فیلترشکن تنها بخشی از هزینههایشان است.
مصرف دیتا دو برابر مصرف اینترنت
اگرچه دولت میگوید یکی از اهداف فیلترینگ، حمایت از شرکتهای داخلی است، ولی آنها هم میگویند از این اختلالها راضی نیستند.
انجمن تجارت الکترونیک تهران - که بسیاری از شرکتهای بزرگ اینترنتی عضو آن هستند – امسال در دو گزارش به تندی از ایجاد عمدی اختلال در اینترنت کشور انتقاد کرد.
این نهاد در گزارش اولی که تابستان امسال منتشر کرد، گفت تحقیقاتش نشان داده دولت علاوه بر ایجاد لیست سیاهی از سایتها و سرورهای فیلترشده، یک «لیست سفید» از سایتهای مجاز هم تهیه کرده و بقیه اینترنت را در «لیست خاکستری» گذاشته که با اختلال شدیدی مواجه است.
طبق این گزارش، این اختلالها باعث شده میزان دیتای مصرفی کاربران (از جمله کسانی که از فیلترشکن استفاده میکنند) دو برابر اینترنتی باشد که در عمل استفاده کردهاند. به عبارت دیگر برای یک گیگابایت اینترنت، باید به اندازه دو گیگابایت پول بپردازند و دیتا بخرند.
بعضی از اعضای این انجمن در جلسهای (که ویدیوی آن را خود وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران هم منتشر کرده) دولت و اپراتورها را به ایجاد اختلال عمدی در اینترنت و سود بردن مالی از فیلترینگ متهم کردند.
در این جلسه، محمد جعفرپور معاون وزیر ارتباطات در رد این ادعا، گفت با توجه به تعداد کاربران «به لحاظ فنی امکان ایجاد اختلال در یک لیست خاکستری وجود ندارد.»
ولی حمید بهروزی، معاون شرکت ارتباطات سیار ایران (همراه اول) قبول کرد که این شرکت بابت اجرای فیلترینگ، «ماهانه چهار میلیارد تومان» درآمد دارد؛ ولی گفت اختلالات درآمد اپراتورها را «چند هزار میلیارد تومان» کاهش داده است.
انجمن تجارت الکترونیک تهران در دومین گزارشش درباره اختلالها و کیفیت اینترنت، گفت احتمالاً کمبود ظرفیت پردازش سیستم فیلترینگ دلیل اصلی کند شدن روزانه اینترنت از ساعت پنج بعدازظهر تا ۱۱ شب است.
زنانی که فراموش شدند
بخش قابل توجهی از کسبوکارهای اینستاگرامی در ایران یا متعلق به خود زنان بودند یا محصولات خانگی و دستساز آنها را میفروختند.
حتی بعضی از نهادهای حمایتی هم که در سالهای دور زنان سرپرست خانوار را به سمت قالیبافی هدایت میکردند، در سالهای اخیر به آموزش ساخت زیورآلات و فروش آنها از طریق اینستاگرام روی آورده بودند.
شیما* که از طریق صفحهاش در اینستاگرام، محصولاتی نظیر عروسکهایش را میفروخت، میگوید در روزهای شروع جنبش «زن، زندگی، آزادی» کار متوقف شد: «پاییز و زمستان ۱۴۰۱ درآمدم از پیج کاریام صفر بود. در این مدت از پساندازم استفاده میکردم و از نظر مالی شرایط سختی را گذراندم.»
او از اردیبهشت ۱۴۰۲ کار را از سر گرفت، ولی به خاطر فیلترینگ «بازدید صفحهام خیلی کم شده و خیلی از فالوئرهایم را از دست دادهام. قبلاً در ماه بین ۱۵ تا ۲۰ سفارش میگرفتم. الان میانگین ۲ تا ۳ سفارش دارم.»
او میگوید به خاطر کاهش درآمدش از اینستاگرام، چند وقتی است که به دنبال شغل دیگری میگردد.
شیما، ریحان و دلارام تنها چند نمونه از زنان پرشماری در شهرها و روستاهای ایران هستند که هزینه فیلترینگ اینستاگرام را پرداختند.
* نامها برای حفظ هویت افراد تغییر داده شدهاند.