جمعی از شهروندان آلمانی و ایرانیتبار آلمان در نامهای سرگشاده به آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان، با اشاره به اعتراضات گسترده در ایران، از او خواستهاند که دولت آلمان نه از رژیم حاکم در ایران، که از مردم به جان آمده از سرکوب و وحشیگری رژیم حمایت کند.
این نامه را چهرههای فرهنگی و هنری و سیاسی ایرانی ساکن آلمان و نیز شهروندان آلمان امضا کردهاند. تاکنون نزدیک به یک هراز نفر امضای خود را پای این نامه قرار دادهاند و امضاها همچنان ادامه دارد.
ترجمه متن نامه سرگشاده خطاب به خانم آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان فدرال
خانم بربوک، وزیر محترم امور خارجه فدرال آلمان،
هفتههاست که باد تغییر در ایران در حال وزیدن است. و هفتههاست که لایههای بیشتری از جامعه بر علیه رژیم سفاک ایران به معترضان میپیوندند.
علت این اعتراضات قتل ژینا مهسا امینی توسط گشت ارشاد بود. اما نیرویی که دهها هزار نفر معترض را به خیابانها کشانده، خشم ناشی از ۴۴ سال ستم سیستماتیک بر زنان، دگراندیشان، باورمندان به مذاهب مختلف، خشم ناشی از وحشیگری غیرقابل باور و بیحد و حصر نسبت به شهروندان و جامعه مدنی، و علیه خودسری و اقتصاد فاسد آقازادهها است. خشم ناشی از این واقعیت که در یکی از کشورهای جهان که سرشار از منابع غنی طبیعی است، ۱۸،۵ میلیون نفر در فقر مطلق زندگی میکنند، و این در حالی است که رژیم از درآمدهای دولتی برای تأمین مالی ترور در منطقه، ساخت موشکهایی که برد آنها میتواند به اروپا برسد و پهپادهایی که اکنون در حال توسعه هستند و امروز در اوکراین به کار گرفته میشوند. برای علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی به هیچ وجه اهمیت ندارد که ایران سالهاست در حال تجربه بزرگترین فرار مغزها در جهان است.
خلاصه اینکه: امروز مسئله دیگر پاسخگویی حاکمیت در مورد قتل مهسا امینی نیست. بلکه موضوع اصلی این است که مردم دیگر این رژیم را نمیخواهند. در واقع مدتهاست که دیگر این رژیم را نمیخواهند. اما اکنون هم زنان و هم مردان در مقابل گلولههای دستگاه سرکوب رژیم ایستادهاند و مقاومت مدنی سرسختانهای از خود نشان میدهند. هجوم به دانشگاهها و بازداشت حدود ۱۵هزار تا ۲۰هزار نفر، مجروح شدن هزاران نفر با تفنگ ساچمهای یا حتی مهمات نظامی یا کشته شدن تاکنون ۲۰۱ نفر (به گفته سازمان حقوق بشر ایران) (۲۱ نفر از آنها خردسال) چیزی را تغییر نداده است.
گرچه مردم ایران در سالهای گذشته بارها و بارها چهره وحشیانه رژیم را تجربه کردهاند، با وجود این، زنان و مردان شجاعانه به خیابانها میآیند و خواهان برابرحقوقی هستند. آنها فریاد “مرگ بر دیکتاتور” سر میدهند و این بار به هیچ قیمتی حاضر به بازگشت به خانههای خود نیستند.
خانم بربوک گرامی، مردم ایران شریک طبیعی قدرتمند غرب در منطقه هستند. وقتی صحبت از موضوع هستهای، امنیت انرژی، دموکراسی منطقهای، مسئله پناهندگان و جنگ در اوکراین میشود، مردم ایران شریک قابل اعتمادی هستند. رژیم خودسر ایران به فکر منافع ملی نیست. موضوع مهم برای رژیم ایران، حفظ قدرت خود در ایران و منطقه، از افغانستان گرفته تا مرزهای اسرائیل است. به همین دلیل است که نه تنها امروز، بلکه ۴۴ سال است که جان و آینده مردم ایران را قربانی میکند.
از همینرو، ما خواستار این هستیم که؛
۱. جمهوری فدرال آلمان در این راستا اقدام کند که مذاکرات هستهای را به هر قیمتی ادامه ندهد، بلکه احترام به حقوق بشر و حقوق شهروندان در ایران را در مذاکرات هستهای پیششرط قرار دهد. زیرا یک کشور دموکراتیک که به حقوق و منافع مردم خود احترام میگذارد، مطمئناً به صلح با همسایگان خود بیشتر پایبند خواهد بود تا دشمنسازی اغراقآمیز از آنها.
۲. پشتیبانی و گفتگو با سازمانهای جامعه مدنی، از جمله سازمانهای زنان و دانشجویان، کارگران و معلمان، بازماندگان کشتهشدگان، هنرمندان و ورزشکارانی که علیه رژیم به اعتراض برخاستهاند. در ماههای اخیر، ساختارهای جدیدی از جنبش اعتراضی پدید آمدهاند. برای کمک به این ساختارها و مردم ایران، باید تحریمهایی که بدون تمایز به همه ایرانیان آسیب میزند و آنها را تضعیف میکند، مانند تحریم سوئیفت، برداشته شود.
۳. باید از دسترسی مردم ایران به اینترنت با استفاده از سختافزار، نرمافزار و ساختارهای VPN پشتیبانی شود.
۴. تحریمهای هدفمند علیه نقض حقوق بشر، علیه مقامهای رژیم و دستگاه سرکوبگر، پلیس، سپاه پاسداران، شبهنظامیان، دستگاههای مخفی و امنیتی و قوه قضاییه وضع شود. به عنوان مثال، ممنوعیت ورود برای اعضای عالیرتبه این نهادها، مسدود کردن حسابها در سطح اتحادیه اروپا.
۵. از پیگردهای قانونی ناقضان حقوق بشر در ایران در دادگاههای ملی و بینالمللی حمایت کنید.
کشورهای غربی سالها بر این باور بودهاند که میتوان با این رژیم مذاکره کرد. مطمئناً شما نیز به این شناخت رسیدهاید که با رژیمی که شهروندان اروپایی یا آمریکایی را بهطور مداوم و منظم گروگان میگیرد تا آزادی تروریستهایش را باجگیری کند، با رژیمی که امنیت خود را در ناامنی همسایگان و غرب و مردم خود میبیند، رنج و بدبختی بسیار به آنها تحمیل میکند، نمیتوان مذاکره کرد. صاحبان و نمایندگان واقعی کشور، آخوندها نیستند، بلکه مردم ایران هستند که در خیابانها، در مدرسهها و دانشگاهها، در بازارها و کارخانهها شجاعانه شعار میدهند: زن، زندگی آزادی.
به یاری آنها بشتابید! تنها شنیدن صدای شما و نگریستن به صحنه کافی نیست.
با احترام
امضاکنندگان مبتکر فراخوان:
پرستو فروهر (هنرمند)، کاتیا ریمان (هنرپیشه)، یاسمین طباطبایی (هنرپیشه)، ملیکا فروتن (هنرپیشه)، رفیق شامی (نویسنده)، لاوینیا ویلسون (هنرپیشه)، نرگس رشیدی (هنرپیشه)، کانی علوی (هنرمند)، نرگس کلهر (کارگردان)، کریستوفر آئون (صحنهپرداز)، پگاه فریدونی (هنرپیشه)، آلیسا یونگ (هنرپیشه)، سوما پیسال (هنرپیشه)، باربارا بورکهارد (خبرنگار فرهنگی)، ندا رحمانیان (هنرپیشه)، رکسانا صمدی (هنرپیشه)، زیبا شکیب (نویسنده و کارگردان)، اولیور سیمون (تهیهکننده فیلم)، نله مولر-اشتوفن (هنرپیشه)، اشتفان کورت (هنرپیشه)، فولکر اشنایدر (کارآفرین)، ماها آلوسی (هنرمند)، آنا بدرکه (هنرپیشه)، لینا بکمان (هنرپیشه)، کارول شولر (هنرپیشه)، محمد آشور (هنرپیشه)، کنستانتین لیب (سناریونویس)، ماری بورکهارد (هنرپیشه)، اوا مکباخ (هنرپیشه)، کارولین اشرایبر (هنرپیشه)، کیدا رامادان (هنرپیشه)، اکبر بهکلام (هنرمند)، کارین هانچوسکی (هنرپیشه)، نیکولت کربیتس (کارگردان)، یولیوس فلدمایر (هنرپیشه)، هاردی رودولف اشمیتس (کارآفرین، رئیس نهاد میانفرهنگی)، آرمان کاشانی (هنرپیشه)، دانیل زیلمان (هنرپیشه)، رضا بروجردی (هنرپیشه)، کیارش جهانبخش (ورزشکار بوکس)، خوزه بارو مونکادا (هنرپیشه)، لیلا حکمت (وکیل دادگستری)، نگاه امیری (کمدین استندآپ)، نورمن سوسا (کمدین)، ملیسا خلج (مجری برنامه)، مهرزاد مرعشی (خواننده)، نیکول کریشتون (مدیر بازاریابی)، فریبا گنجهای (گرافیست)، ماتیاس نویمان (گرافیست)، آنه بالشمیتر (مدیر نهاد جایزه فرست استپ آلمان)، داود خدابخش (خبرنگار و مترجم)، بکه رینیتس (سناریونویس)، جنیفر اشتال (مدیر نهاد جایزه فرست استپ آلمان)، لوکا آنتونیا دیکه، بهنوش نجیبی (مدیر پروژه)، زاریکا همی لخانی (تولیدکننده فیلم)، ورنا کورتس (مدیر پروژه)، روشنک خدابخش (تولیدکننده فیلم)، یان کروگر (تولیدکننده فیلم)، محمد فرخمنش (تولیدکننده فیلم)، علی صمدی احدی (کارگردان)