پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
Thursday 21 November 2024
|
ايران امروز |
شاید هیچ بحرانی به اندازه شیوع ویروس کرونا رهبری آمریکا را در نظام جهانی به چالش نکشیده است. در رویارویی با بحران، واشنگتن به میزان زیادی سردرگریبان است با نمایش ضعیفی برای مقابله. واشنگتن نه قادر است در سطح بین المللی به دیگر کشورها کمک کند، نه نقشی در هماهنگی تلاش های بین المللی دارد و مهم تر از این برای حل و فصل بحران در داخل آماده نمی نماید. آیا این ضعف ها خود علائم یک بیماری اند و نقطه عطفی در رهبری نظام جهانی؟ کورت ام کمپبل و راش دوشی از نظریه پردازان تحولات سیاسی، عمدتا در مورد شرق آسیا، در مقاله ای در نشریه فارین افیرز، مارس ۲۰۲۰، این موضوع را بررسی می کنند. آنچه در پی می آید برگردان این مقاله است.
اکنون که صدها میلیون نفر در سرتاسر جهان فعالیت اجتماعی را رها کرده و زندگی در انزوا را برگزیده اند، شیوع ویروس کرونای جدید به یک رویداد واقعا جهانی بدل شده است. همچنین در حالی که پیامدهای ژئوپولیتیک گسترش این ویروس در مقایسه با سلامت و ایمنی مردم دارای اهمیت ثانوی است، اما پیامدهای آن ممکن است در دراز مدت، بویژه تا آنجا که به جایگاه جهانی آمریکا مربوط است، بسیار تعیین کننده باشد. نظام های جهانی معمولا در ابتدا به آهستگی و سپس به یکباره تغییر می کنند. در سال ۱۹۵۶، دخالت ناموفق انگلیس در رویداد کانال سوئز آشکارا نشان داد که قدرت این کشور تحلیل رفته است. این رویداد نقطه پایان فرمانروایی بریتانیا به عنوان یک قدرت جهانی بود. امروزه سیاستمداران آمریکا باید بپذیرند که اگر از چالش شیوع کرونا سربلند بیرون نیایند این رویداد نیز می تواند نقطه عطفی در جابجایی رهبری نظم جهانی باشد.
اکنون برای همگان، به جز آنانی که نگاه تنگ نظرانه حزبی دارند، روشن است که واکنش اولیه واشنگتن به شیوع بیماری اشتباه نسنجیده بوده است. اشتباهات نهادهای اصلی کشور از کاخ سفید گرفته تا وزارت امنیت داخلی و مرکز کنترل و پیشگیری بیماری (سی دی سی) اعتماد به حکمرانی شایسته و توانمند در آمریکا را تحلیل برده است. اظهارت نظرهای دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا، خواه سخنرانی های وی در دفتر کارش در کاخ سفید یا توئیت های صبحگاهی، به میزان زیادی به کاشت بذر سردرگمی و گسترش ابهام در این کشور کمک کرده است. هم بخش خصوصی و هم دولتی آمریکا نشان داده اند که برای تولید و توزیع وسایل مورد نیاز برای تست بیماری و واکنش به آن آمادگی ندارند. و در سطح بین المللی، شیوع فراگیر بیماری یکجانبه گرایی ترامپ را چند برابر بیشتر در معرض دید همگان قرار داده و نشان داده است که چگونه واشنگتن از ناآمادگی برای رهبری یک واکنش جهانی در برابر بحران رنج می برد.
در هفتاد سال گذشته ، جایگاه آمریکا به عنوان رهبر جهان تنها برگرفته از ثروت و قدرت نبوده است. رهبری جهانی آمریکا همچنین منبعث از عامل مشروعیت بوده است که به همان اندازه مهم است؛ مشروعیتی که از شیوه حکمرانی در آمریکا، تامین نیازهای جهانی، و توانایی و تمایل به تدارک و هماهنگ کردن واکنش جهانی در برابر بحران ها سرچشمه می گیرد. فراگیر شدن ویروس کرونا این هر سه را به آزمون طلبیده و تا این لحظه آمریکا در این آزمون سرافکنده نشان داده است.
در حالی که واشنگتن مردد می نماید، پکن به سرعت و به گونه ای ماهرانه در حال بهره برداری از شکافی است که در نتیجه اشتباهات آمریکا ایجاد شده و در حال پر کردن این خلاء است تا بدین وسیله در واکنش به گسترش ویروس کرونا خود را در جایگاه رهبری جهان قرار دهد. چین در تلاش است از خلال شیوع ویروس کرونا شیوه حکمرانی خود را تبلیغ کند، در اختیار دیگر کشورها کمک مادی قرار دهد و حتی دیگر دولت ها را سازماندهی کند. به سختی می توان در مورد اعتماد به نفس مفرطی که چین به نمایش می گذارد، مبالغه کرد. اساسا، این اشتباهات خود چین، از جمله در ابتدا با تلاش برای سرپوش گذاردن بر شدت و گسترش شیوع ویروس، بود که به خلق بحرانی دامن زد که جهان را فراگرفته است. اما پکن می داند که اگر در جایگاه رهبری جهانی دیده شود و در همان حال آمریکا به عنوان کشوری به نمایش گذاشته شود که یا نمی تواند و یا نمی خواهد چنین نقشی ایفا کند، این تصور می تواند جایگاه آمریکا را در سیاست جهانی و رقابت برای رهبری جهان در سده بیست و یک از اساس تغییر دهد.
اشتباهاتی که صورت گرفت
بلافاصله پس از شیوع ویروس جدید کرونا، که اکنون بیماری کووید-۱۹ نامیده می شود، اشتباهات رهبران چین جایگاه جهانی آن کشور را خدشه دار کرد. ویروس در ابتدا در نوامبر ۲۰۱۹ در شهر ووهان یافت شد، اما مقام های چین آن را برای چندین ماه علنی نکردند و حتی پزشکانی را که برای نخستین بار آن را گزارش کردند، مجازات کردند. علاوه بر این مقام های چین زمان با ارزشی را هدر دادند و اقداماتی را که می شد برای آگاه کردن مردم، توقف سفرها و انجام تست های گسترده انجام داد، به تاخیر انداختند. حتی زمانی که بحران فراگیر شد، پکن اطلاعات را به شدت کنترل کرد، کمک مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا (سی دی سی) را نادیده گرفت، سفرهای سازمان بهداشت جهانی به ووهان را محدود کرد، احتمالا میزان ابتلا و تلفات انسانی را کمتر از رقم واقعی گزارش کرد، و شاید در تلاشی عامدانه برای دستکاری در آمار رسمی موارد ابتلا، معیارهای مربوط به ثبت موارد جدید کووید-۱۹ را بارها تغییر داد.
زمانی که بحران در طی ماه های ژانویه و فوریه بدتر شد، برخی ناظران شایع کردند که ویروس کرونا ممکن است حتی رهبری حزب کمونیست چین را تحلیل برد. ویروس،”چرنوبیل” چین خوانده شد؛ و دکتر لی ونلیانگ، افشاگر جوان توسط حکومت مجبور به سکوت شد و اندکی بعد خود بر اثر عوارض ناشی از ابتلا به بیماری کووید-۱۹ جان باخت. در همین حال، دکتر ونلیانگ به “مرد ایستاده در برابر تانک” میدان تیانان من تشبیه شد.
اما در اوایل ماه مارس، چین مدعی پیروزی شد. چین با اقداماتی مانند قرنطینه انبوه جمعیت، توقف مسافرت ها و تعلیق فراگیر بخش اعظم زندگی روزانه روند شیوع بیماری را کند کرد و آمار رسمی این کشور، که البته چندان ارزشی ندارند، گزارش کردند که موارد جدید ابتلای روزانه از صدها نفر در اوایل فوریه به اعداد تک رقمی در اواسط مارس کاهش یافته است. در اقدامی که برای اغلب ناظران غافلگیر کننده بود، رهبر چین، شی جین پینگ، که بر خلاف منش همیشگی اش در هفته های نخست سکوت کرده بود، مستقیما وارد ماجرا شد و شخصا از ووهان دیدن کرد.
اگرچه زندگی در چین هنوز به حالت عادی برنگشته است (و با وجود ادامه سوال ها در مورد دقیق بودن آمار چین)، پکن در تلاش است این نشانه های اولیه موفقیت را به روایت بزرگ تری برای تبلیغات در جهان تیدبل کند؛ روایتی که در روند مقابله جهان با ویروس کرونا چین را بازیگر کلیدی جلوه می دهد و در همان حال شواهد مربوط به سوء مدیریت قبلی این کشور را در مقابله با بیماری لاپوشانی می کند.
بخش مهمی از این روایت برپایه فرض موفقیت پکن در نبرد با ویروس کرونا استوار است. انتشار پیوسته مقالات، توئیت ها و پیام های همگانی تبلیغاتی، به زبان های گوناگون، دستاوردهای چین را ترویج و بر اثرگذار بودن مدل اداره کشور تاکید می کند. ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، اعلام کرد که “نیرومندی، کارآیی و سرعت چین در این مبارزه در مقیاس گسترده ای مورد ستایش قرار گرفته است”. وی افزود که چین تعیین کننده “اصل جدیدی در تلاش جهانی علیه شیوع فراگیر” ویروس است. در همین حال مقام های دولت مرکزی نظم و کنترل های اطلاعاتی شدیدی را در ارگان های دولتی وضع کرده اند تا مانع از درز روایت های متناقض شوند.
تلاش های ناموفق غرب و بویژه آمریکا برای مبارزه با ویروس کرونا به طور ضمنی به کمک پیام هایی می آیند که چین می فرستد. برای نمونه، واشنگتن نتوانسته است به اندازه کافی کیت های تشخیص تولید کند و این بدان معناست که آمریکا به طور سرانه آزمایش ها را روی افراد نسبتا کمتری انجام داده است. نمونه دیگر برچیدن زیرساخت مربوط به واکنش در برابر شیوع فراگیر حکومت آمریکا، توسط دولت ترامپ است. پکن از فرصتی که به هم ریختگی و بی نظمی در آمریکا فراهم کرده بهره گرفته و رسانه ها و دیپلمات های آن کشور از یک سو به طور منظم برتری تلاش های چین را به مخاطبان جهانی یادآوری می کنند و از سوی دیگر، همچون سرمقاله خبرگزاری دولتی شین هوا، “بی مسئولیتی و عدم شایستگی آنچه را که نخبگان سیاسی در واشنگتن نامیده می شود”، مورد انتقاد قرار می دهند.
مقام ها و رسانه های چین، علیرغم شواهد فراوانی که عکس این را می گوید، حتی اصرار دارند که این کشور منشا ویروس کرونا نیست تا اتهام علیه چین را به دلیل شیوع فراگیر ویروس در جهان کاهش دهند. این تلاش ها با استفاده از سبک تمام عیار روسی انجام می گیرد که برپایه اطلاعات نادرست استوار است. با توسل به همین سبک روسی است که سخنگوی وزارت خارجه چین و شماری از دیپلمات های این کشور مقالاتی را که بندرت مستند به منابع معتبر است به اشتراک می گذارند و طی آن ارتش آمریکا را به گسترش این ویروس در ووهان متهم می کنند. این اقدامات همراه با اخراج بی سابقه انبوه روزنامه نگاران سه روزنامه کلیدی آمریکایی از این کشور، به ادعاهای چین برای رهبری جهان لطمه می زند.
چین میسازد جهان میگیرد
رییس جمهوری چین میداند که تامین نیازهای جهانی می تواند به اعتبار یک قدرت نوظهور برای رهبری جهان بیافزاید. شی جین پینگ طی چند سال گذشته سیاست خارجی چین را بر آن داشته است تا در مورد انجام اصلاحات کلیدی در امور مربوط به شیوه اداره جهان سخت تر بیاندیشد و ویروس کرونا فرصتی را در اختیار وی قرار داده است تا به این تئوری جامه عمل بپوشاند. نمایش های اخیر چین را در مورد کمک به دیگر کشورها که به طور فزاینده ای با تبلیغات همراه است، در نظر بگیرید. این کمک ها شامل ماسک، دستگاه های تامین هوای تنفسی(رسپیراتور) و دستگاه های تنفسی مصنوعی (ونتیلاتور) و دارو می شود. در ابتدای بحران، چین مقادیر زیادی از این کالاها را خرید و تولید کرد ( و یا به عنوان کمک دریافت کرد) و اکنون این کشور در شرایطی است که آن ها را در اختیار دیگران قرار دهد.
زمانی که هیچ کشور اروپایی به درخواست فوری ایتالیا برای تجهیزات پزشکی و لباس های حفاظتی پاسخ نداد، چین آشکارا تعهد کرد یک هزار دستگاه تنفس مصنوعی، دو میلیون ماسک، یک صد هزار دستگاه تامین هوای تنفسی، بیست هزار لباس حفاظتی و پنجاه هزار کیت آزمایش برای ایتالیا بفرستد. چین همچنین تیم های پزشکی و دویست و پنجاه هزار ماسک به ایران ارسال کرده است و محموله هایی را نیز به صربستان فرستاده است؛ کشوری که رییس جمهورش همبستگی اروپایی را “افسانه” خواند و مدعی شد که “چین تنها کشوری است که می تواند کمک کند.” جک ما، یکی از دو شریک بنیانگذار علی بابا قول داده است مقادیر زیادی کیت های آزمایش و ماسک برای آمریکا و علاوه بر آن بیست هزار کیت آزمایش و صد هزار ماسک برای هر یک از ۵۴ کشور آفریقایی نیز ارسال کند.
این واقعیت ساده که بیشتر آنچه جهان برای مبارزه با ویروس کرونا به آن نیاز دارد در چین تولید می شود، برتری چین در ارائه کمک های مادی تقویت می کند. چین پیش از این تولید کننده بزرگ ماسک های جراحی بود و اکنون در روند بسیج صنعتی، که شبیه به دوران جنگ است، تولید ماسک را ده برابر افزایش داده است و این توان را برای پکن ایجاد کرده است تا آن ها را در اختیار جهانیان قرار دهد. چین همچنین در مجموع نیمی از دستگاه های تنفس ان ۹۵ را که برای حفاظت از سلامت کارکنان بخش بهداشت و درمان حیاتی است، تولید می کند (این کشور کارخانجات خارجی مستقر در چین را مجبور کرده است این وسایل را تولید و مستقیما به دولت بفروشند). در همین حال، آنتی بیوتیک ها برای مقابله با عفونت های ثانوی که از بیماری کووید-۱۹ ناشی می شوند، اهمیت حیاتی دارند و چین اکثریت وسیعی از اجزای دارویی را که برای تولید این آنتی بیوتیک ها ضروری است، تولید می کند.
در مقابل، آمریکا در تامین بسیاری از نیازهای مردم خود ناتوان است چه رسد که بخواهد آن ها را به عنوان کمک به دیگر مناطق بحرانی جهان ارسال کند. تصویر آمریکا مایوس کننده است. اعتقاد بر این است که اداره ذخیره ملی استراتژیک آمریکا، که کارش ذخیره محصولات دارویی حیاتی است، تنها یک درصد ماسک ها و دستگاه های تامین هوای تنفسی و شاید ده درصد دستگاه های تنفس مصنوعی مورد نیاز برای مقابله با شیوع فراگیر ویروس کرونا را در اختیار دارد. بقیه نیاز آمریکا یا باید از طریق واردات از چین تامین شود و یا این که به سرعت در داخل تولید شود. همچنین، چین نود و پنج درصد بازار آنتی بیوتیک آمریکا را در اختیار دارد و آمریکا قادر به تولید مواد تشکیل دهنده این آنتی بیوتیک ها در داخل نیست. اگرچه واشنگتن در ابتدای بحران به چین و دیگر کشورها پیشنهاد کمک داد اکنون کمتر قادر به ارائه چنین کمکی است زیرا نیازهای داخلی در حال افزایش است. در مقابل چین دقیقا در زمانی که نیاز جهانی به اوج رسیده است کمک ارائه می کند.
با وجود این، واکنش به بحران فقط مربوط به کالاهای مادی نیست. طی بحران ابولا در سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، آمریکا ائتلافی از ده ها کشور را برای مقابله با این بیماری گردهم آورد. دولت ترامپ تا کنون از تلاش برای رهبری حرکت مشابهی برای واکنش در برابر ویروس کرونا پرهیز کرده است. حتی خبری از هماهنگی با متحدان واشنگتن نیست. برای مثال، به نظر می رسد که واشنگتن در مورد تصمیم ممنوعیت پروازها از اروپا به آمریکا پیشاپیش به متحدان اروپایی هیچ اطلاعی نداده است.
برخلاف آمریکا، چین کارزار دیپلماتیک نیرومندی براه انداخته تا ده ها کشور و صدها مقام رسمی را، عموما از طریق ویدیوکنفرانس، گردهم آورد تا اطلاعات خود را در مورد شیوع فراگیر بیماری و تجربه خود چین در مبارزه با آن به اشتراک بگذارند. مانند اغلب موارد رایج در دیپلماسی چین، این تلاش ها عمدتا در سطوح منطقه ای یا از طریق نهادهای منطقه ای انجام می شود. این گردهم آیی ها شامل تماس با کشورهای مرکز و شرق اروپا از طریق مکانیزم “۱۷+۱”، دبیرخانه سازمان همکاری شانگهای، ده کشور جزیره ای اقیانوس آرام و سایر گروه ها و تشکل ها در آفریقا، اروپا و آسیا انجام می شود. در این روند چین سخت می کوشد این ابتکارها را به اطلاع عموم برساند و علنی کند. در واقع هرگونه گزارشی در صفحه اول دستگاه های تبلیغاتی چین، که رویکرد خارجی دارند، تلاش های این کشور را برای کمک به کشورهای گوناگون،خواه کالایی باشد یا اطلاع رسانی، با تاکید بر برتری رهیافت چین ارائه می کنند.
چگونگی رهبری
سرمایه اصلی چین در جستجوی رهبری جهان- در موجهه با ویروس کرونا و حتی مقیاسی گسترده تر- بر فرض بی کفایتی آمریکا و تمرکز آن کشور بر مسائل داخلی استوار است. به این ترتیب، موفقیت نهایی تلاش چین، به میزان زیادی به آن چیزی بستگی دارد که در واشنگتن می گذرد تا در پکن. در بحران کنونی، واشنگتن اگر ثابت کند که قادر است آن چیزی را انجام دهد که از یک رهبر انتظار می رود هنوز می تواند روند رویدادها را به نفع خود تغییر دهد. به این منظور آمریکا باید مشکلات داخلی را مدیریت کند، در حل چالش های و نیازهای جهانی مشارکت کند و هماهنگ کننده یک واکنش جهانی باشد.
درمیان وظایفی که به آن اشاره شد، نخستین آن یعنی جلوگیری از گسترش بیماری و حمایت از افراد آسیب پذیر در داخل آمریکا، مبرم ترین وظیفه است و قبل از آن که دارای اهمیت ژئوپولتیک باشد به موضوع شیوه حکمرانی در داخل مربوط است. اما این که واشنگتن چگونه این وظیفه را به انجام برساند دارای پیامدهای ژئوپولتیک نیز خواهد بود و صرفا به موضوع اعاده اعتماد و یا عدم اعتماد به واکنش آمریکا محدود نمی شود. برای مثال، اگر دولت فدرال آمریکا بلافاصله دست به اقدامات حمایتی بزند و برای گسترش تولید ماسک، دستگاه های تامین هوای تنفسی و دستگاه های تنفس مصنوعی در داخل یارانه بدهد، هم زندگی آمریکایی ها را نجات خواهد داد و هم با کاستن از کمبود این کالاها در گستره جهانی به دیگران کمک خواهد کرد.
در حالی که آمریکا در حال حاضر قادر نیست نیازهای مادی فوری مقابله با شیوع فراگیر بیماری کووید-۱۹ را تامین کند، برتری آن در علوم زیستی و بیوتکنولوژی در یافتن یک راه حل واقعی برای بحران می تواند بسیار مهم باشد: تولید یک واکسن.
دولت آمریکا می تواند با ایجاد انگیزه برای آزمایشگاه ها و شرکت های آمریکایی و ترغیب آنان به اجرای یک “پروژه مانهتن” در زمینه پزشکی (پروژه مانهتن در جنگ جهانی دوم منجر به تولید نخستین بمب اتمی در آمریکا شد. م) یک واکسن ابداع کند، آن را به سرعت آزمایش کند و به تولید انبوه برساند. از آنجا که این تلاش ها هزینه بر هستند و نیازمند سرمایه گذاری های بسیار بالای قبلی است، سرمایه گذاری سخاوتمندانه دولت برای موفقیت تولید واکسن می تواند تاثیر بسیار مهمی داشته باشد. و یادآوری این نکته ارزشمند است که علیرغم سوء مدیریت واشنگتن، دولت های محلی و ایالتی، سازمان های غیرانتفاعی و مذهبی، دانشگاه ها و شرکت ها منتظر دولت فدرال نیستند تا قبل از این که دست به اقدام بزنند، آن ها را سازماندهی کند. شرکت ها و پژوهشگران تحت حمایت مالی آمریکا در زمینه تولید واکسن به پیشرفت هایی نایل آمده اند؛ هرچند که بر اساس خوشبینانه ترین سناریو مدتی طول خواهد کشید تا واکسن برای استفاده در مقیاس گسترده آماده شود.
اما حتی در شرایطی که تمرکز بر امور داخلی است، واشنگتن به راحتی نمی تواند نیاز به واکنش هماهنگ را در گستره جهانی نادیده بگیرد. تنها رهبری نیرومند جهانی است که می تواند مشکلات مربوط به محدودیت های مسافرت، به اشتراک گذاشتن اطلاعات و دسترسی به کالاها و نیازهای حیاتی را در گستره جهانی حل کند. در ده های گذشته آمریکا توانسته است چنین رهبری را اعمال کند و اکنون دوباره باید چنین کند.
برای انجام رساندن وظیفه رهبری جهانی، آمریکا همچنین به جای این که وقت خود را صرف جنگ بر سر روایت های مربوط به واکنش بهتر در برابر بیماری کند، ضروری است به طور موثر با چین همکاری کند. اگرچه، علیرغم تبلیغات فراوان چین منشا شیوع ویروس به میزان زیادی مشخص شده است، اما تاکید مکرر بر این که منشا ویروس کرونا کدام کشور بوده است، چندان فایده ای ندارد. همچنین بگو مگوهای بی اهمیت و جنگ لفظی با پکن دردی را دوا نمی کند. در حالی که مقام های چین ارتش آمریکا را به گسترش ویروس متهم و تلاش های آمریکا را به شدت مورد انتقاد قرار می دهند، واشنگتن باید در صورتی که ضروری است پاسخ دهد؛ اما به طور کلی به هنگام پیام رسانی باید در برابر وسوسه قرار دادن چین در کانون ویروس کرونا مقاومت کند. بیشتر کشورهایی که با چالش ویروس کرونا در حال مبارزه اند ترجیح می دهند پیام هایی دریافت کنند که تاکید آن بر جدی بودن یک چالش مشترک جهانی و راه های ممکن پیش رو (شامل نمونه های موفق واکنش در برابر ویروس کرونا در جوامع دموکراتیک مانند تایوان و کره جنوبی) باشد. و کارهای زیادی وجود دارد که واشنگتن و پکن می توانند با همکاری یکدیگر به نفع جامعه جهانی انجام دهند. همکاری پژوهشی در زمینه یک واکسن و آزمایش های بالینی و نیز ایجاد انگیزه های مالی، به اشتراک گذاشتن اطلاعات، هماهنگی در مورد بسیج صنعتی (برای مثال همکاری در مورد ماشین های تولید اجزای مهم دستگاه های تامین هوای تنفسی و دستگاه های تنفس مصنوعی) و ارائه کمک های مشترک به دیگر کشورها می تواند بخشی از این همکاری ها باشد.
در نهایت، ویروس کرونا حتی ممکن است یک بیدار باش باشد و انگیزه لازم را برای پیشرفت در مبارزه با چالش های جهانی دیگری، مانند تغییرات آب و هوایی، که نیازمند همکاری چین و آمریکا است، فراهم کند. به چنین اقدامی نباید به چشم دادن امتیاز به قدرت چین نگریست و بقیه جهان نیز به این حرکت چنین نگاهی نخواهد داشت. در مقابل، چنین اقدامی به میزان زیادی اعتماد به رهبری آمریکا را در آینده اعاده خواهد کرد. در بحران کنونی، همچنانکه به طور کلی تر در عرصه ژئوپولتیک امروزی، آمریکا با رفتار خیرخواهانه می تواند به دستاوردهای قابل ملاحظه ای در دیگر عرصه ها دست یابد.
ترجمه: حشمت الله رضوی
| ||