iran-emrooz.net | Wed, 08.11.2006, 9:59
اتحاد جمهوریخواهان و «جنبش وسیع دموكراتیك»
دكتر حسين باقرزاده
سه شنبه ١٦ آبان ١٣٨٥ – ٧ نوامبر ٢٠٠٦
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
آقای دكتر جمشید اسدی طی مقالهای در ایران امروز به بررسی كارنامه (تقریبا) سه ساله اتحاد جمهوریخواهان ایران (اجا) پرداخته و در مجموع آن را «بیتأثیر» بر روند سیاسی كشور ارزیابی كردهاند. ایشان سپس شیوه كار حاكم بر اجا را به نقد كشیده و آن را «سترون» و یا «غیر دموكراتیك» خواندهاند. در نوشته ایشان همچنین به «ديگر جمهوری خواهان مقيم خارج از کشور» اشاره رفته است كه برخی از آنها به گفته ایشان در میان سلطنتطلبان و برخی دیگر در میان كمونیستهای انقلابی متحدانی یافتهاند. در مقایسه با این گروهها از دید آقای اسدی، اجا كه به گفته ایشان «تا به امروز بیمتحد مانده است» كارنامه «روشنتری» دارد.
تعبیر اخیر ایشان این تصور را به ذهن میآورد كه ظاهرا گروههای دیگری از جمهوریخواهان به مانند اجا به تشكیلاتی دست زدهاند و سپس از میان سلطنتطلبان یا كمونیستهای انقلابی متحدانی برای خود دست و پا كردهاند (كاری كه به گفته ایشان، اجا نكرده است). از جمله، اشارات ایشان چنین مینماید كه منظور از جمهوریخواهانی كه «در میان كمونیستهای انقلابی متحدینی» یافتهاند تشكیلات جمهوریخواهان لائیك و دموكرات باشد. ولی این تشكیلات تا آنجا كه نگارنده آگاه است با روندی شبیه به اجا و به موازات آن آغاز شد و پس از آن به عنوان یك سازمان جمهوریخواه رسمیت یافت. علاوه بر این، نگارنده از وجود تشكیلاتی مركب از گروهی از جمهوریخواهان كه سپس متحدانی درمیان سلطنتطلبان برای خود دست و پا كرده باشند بیاطلاع است. بنا بر این، مقایسه كارنامه اجا كه «تا به امروز بیمتحد مانده است» با تشكلهای جمهوریخواهی فرضی مشابهی كه ظاهرا «متحدانی برای خود گرفتهاند» مفهومی پیدا نمیكند.
واقع امر آن است كه اجا و جمهوریخواهان لائیك و دموكرات روندی شبیه هم را طی كردند. این روند عبارت بود از تهیه و پخش فراخوانی حاوی یك سلسله از اصول و ارزشها، و دعوت عام از ایرانیان برای امضا و تأیید آن، و سپس دعوت از امضاكنندگان برای تجمع و ایجاد تشكیلاتی دموكراتیك حول فراخوان یادشده. عناصر متشكله این دو جریان قاعدتا تنها به اعتبار پذیرش مفاد فراخوان مربوطه در آنها راه یافتند، و نه پیشینه سیاسی و یا تعلق به این یا آن تشكیلات یا گرایش مشخص. البته در عمل، مواضع و تعلقات سیاسی صادركنندگان فراخوان و یا ارتباطات شخصی، نقش مهمی در جذب برخی از نیروهای سیاسی به این یا آن جریان داشت. ولی در بین امضاكنندگان كسانی بودند كه فارغ از این عوامل و صرفا بر اساس اعتقاد به مفاد هر یك از دو فراخوان آن را امضا كردند و در گردهمآیی اولیه برای ایجاد تشكیلات شركت داشتند. و در هر صورت، تنها وجه مشترك قطعی شركتكنندگان در همایشهای اولیه این جریانها را چیزی جز مواد یادشده در فراخوان مربوطه نمی توان دانست.
از این رو، نه حضور جریانهای طرفدار جنبش اصلاحطلبی ایران در بین اعضای اجا بیانگر این بود كه این تشكیلات «بیمتحد» متحدانی برای خود یافته است، و نه شركت كمونیستهای معتقد به مبارزه طبقاتی در تشكل جمهوریخواهان دموكرات لائیك این مفهوم را پیدا میكند. در هر دو مورد، نیروهای یادشده بر اساس مواد فراخوان و آشنایی و سابقه صادركنندگان آن جای خود را در آن یافتهاند. و اصولا در یك حركت دموكراتیك كه بر اساس یك فراخوان و امضای آن شروع میشود (كه با شیوههای عضوگیری حزبی/سازمانی اساسا فرق میكند) چگونه میتوان مواضع سیاسی افرادی را كه به آن میپیوندند از قبل تشخیص داد و حضور آنان را نشانه اتحادهای گروهی دانست؟ البته این كه به تدریج، نوعی از فراكسیونگری در این جریانها شكل میگیرد، و افراد بسته به مواضع سیاسی خود در این یا آن فراكسیون جای میگیرند، پدیدهای است كه بعدا صورت میگیرد و نمیتوان از آن تحت عنوان «متحدیابی» خود آن تشكیلات یاد كرد.
نمونه دیگری كه وجود داشته و ظاهرا به عنوان جمهوریخواهانی كه در میان سلطنتطلبان متحدینی یافتهاند مورد اشاره آقای اسدی قرار گرفته جریانهای « منشور ٨١» و «نشست برلین/نشست لندن» است. ولی منشور ٨١ از اساس یك فراخوان تشكیلاتی نبود و تنها به عنوان یك سند وفاق ملی منتشر شد بدون این كه از امضاكنندگان آن خواسته شود كه در یك تشكل بر اساس آن گرد همآیند. جریان موسوم به نشست برلین/نشست لندن نیز یك تشكیلات نیست و بلكه كوششی است از سوی جمعی داوطلب از طیفهای سیاسی مختلف با یك هدف مشخص: آسانسازی امر ضروری همكاری و همسویی آزادیخواهان طرفدار استقرار دموكراسی در ایران. از این رو، این جریان در رقابت یا به موازات اجا یا جمهوریخواهان لائیك-دمكرات (یا هر تشكیلات سیاسی دیگر) عمل نمیكند و بلكه همه نیروهای آزادیخواه را مخاطب قرار میدهد. این جریان، تشكیلات نیست كه بخواهد از این یا آن گرایش و تشكیلات سیاسی «یارگیری» كند. موضوع كار آن، امر همكاری نیروهای آزادیخواه و دموكرات است، و دعوت از این نیروها، تا مشتركا در جهت ایجاد یك «نهاد ملی» در جهت برقراری دموكراسی و حقوق بشر در ایران تلاش كنند. نشست لندن در بیانیه خود از ضرورت همآهنگی و همسویی شخصیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، و سازمانها و احزاب «با حفظ استقلال و مواضع سیاسیشان»، در این حركت یاد كرده است.
از این مقولهها كه بگذریم، نكته اساسی در مقاله دكتر اسدی شیوه كار حاكم بر اجا است كه ایشان آن را «سترون» و یا «غیر دموكراتیك» خوانده است. ایشان از تلاشهایی یاد میكند كه برای «وحدت نظر» در درون این تشكیلات به كار رفته است. این نكته بسیار اساسی است. همان طور كه در بالا گفته شد، اجا بر اساس اشتراك نظر بر روی یك سلسله اصول مشخص شكل گرفته است و قاعدتا باید كار در چنین تشكیلاتی از این نقطه شروع شود كه شركتكنندگان در آن تنها در این اصول اشتراك نظر دارند. به عبارت دیگر، تشكیلاتی كه جز امضای یك فراخوان را برای عضویت در خود لازم ندانسته است نباید انتظار داشته باشد كه شركتكنندگان در آن در مقولات دیگری - از رابطه با آمریكا گرفته تا سیاست هستهای رژیم ایران و برخورد غرب با آن - به یك نظر واحد برسند. تلاش برای اتخاذ نظر واحد در مقولاتی خارج از محتوای فراخوان، نتیحهای جز كشمكش درونی و تجزیه و فروریزی نیروها نمیتواند داشته باشد.
اتحاد جمهوریخواهان ایران از آغاز كار شكل سازمانی به خود گرفت و با موضعگیریهای سیاسی در این یا آن مقوله نشان داد كه از یك گرایش خاص پیروی میكند. اتخاذ این گرایش البته نمیتوانست مورد تأیید همه كسانی باشد كه فراخوان اولیه را امضا كرده بودند. بخشی از نیروهای ناراضی از آن جدا شدند. بعضی از آنان به جمهوریخواهان لائیك-دمكرات پیوستند و برخی دیگر در زمینههای دیگر به فعالیت پرداختند یا به انفعال كشیده شدند. حفظ این نیروها وقتی عملی بود كه اجا از موضعگیری خاص در مقولات سیاسی روز خودداری كند و این امر را به گروههای سازمانی عضو خود واگذارد. این امر البته نیاز به آن داشت كه اجا در برابر وسوسههایی كه همواره تشكیلات دموكراتیك را به فعالیتهای حزبی میكشانند مقاومت میكرد و هویت خود را حفظ مینمود. اجا میتوانست از نیروهایی كه برای اتخاذ موضع سیاسی آن را زیر فشار قرار میدادند بخواهد كه این كار را از طریق سازمانهای متبوع خود انجام دهند، و خود موضعگیریهایش را در محدوده اصول یادشده درفراخوان (مثلا حقوق بشر) محدود كند. با واگذاری امر موضعگیری سیاسی به سازمانهای سیاسی فعال در درون اجا، این تشكیلات میتوانست به مسئله اساسیتری یعنی راهگشایی برای اتحادهای وسیعتر و در سطح ملی برسد و راه آن را هموار كند.
امضاكنندگان فراخوان اجا خود را نیروهایی «با ديـدگاههای اجتماعی و سابقههای سيـاسی گوناگون که به ارزشهايـی چون گفتگو، شکيـبايـی ، تحمل مخالف، حکومت قانون و آشتی ملی - بمعنای هـمزيـستی هـمه گرايـشهای سيـاسی درشرايط دمکراتيـک - پايبند» هستند معرفی كردهاند. علاوه بر این، در همان سند میخوانیم كه «هـمگامی و هـمآهنگی افراد و نيروهای آزادی خواه و ايـجاد يک جنبش وسيع دمکراتيک ميتواند اقتدارگرايان را به تمکين و پذيرش مطالبات مردم وادار سازد و راه دستيابی به آزاديهای سياسی، برگزاری انتخابات آزاد و در نهايت مراجعه به آراء عـمومی را برای تغيير قانون اساسی و گذار به دمکراسی بگشايد. تشکل جـمهوری خواهانی که در پی تـحول مسالمت آمـيز جامعهاند، با برنامه سياسی روشن و راهبردی مبتنی بر بسيج سازمان يافته مردم، گامـی در جهت شکل گيری چنين جنبشی است.» اكنون بجا است كه اجا توضیح دهد كه در طول سه سال گذشته چه اقدام اساسی برای تحقق فرهنگ یادشده در جامعه سیاسی ایران یا شكلگیری یك «جنبش وسیع دموكراتیك» انجام داده است.
نگارنده كه در همایش برلن در ژانویه ٢٠٠٤ به عنوان مهمان شركت كرده بود طی گفتار كوتاهی ضمن استقبال از تشكیل اجا و یادآوری این نكته اساسی كه نیروهای به مراتب وسیعتری در صحنه سیاسی ایران وجود دارند كه در آنجا حضور ندارند اظهار امیدواری كرد كه این اقدام گامی در جهت شكلگیری یك «جنبش وسیع دموكراتیك» باشد و دوستان ما از این هدف اصلی و استراتژیك خود غفلت نكنند. اگر اجا این هدف را دنبال كرده بود - و فقط این كار را میكرد - بیش از همه موضعگیریهای سیاسی آن و اعلامیههایی كه هرچند یكبار صادر كرده است ارزش داشت و به روح و هدف اصلی كار خود كه در فراخوان آورده است نزدیكتر میبود.
و نكته آخر این كه كیفیت كار اجا و جهتگیریهای آن فرهنگ سیاسی جامعه ایران را تحت تأثیر قرار داده و به اغتشاشهای ذهنی در مورد اتحادهایی از این قبیل دامن زده است. وقتی از اتحاد حول ارزشهای دموكراتیك و حقوق بشری سخن میرود، بسیاری این تصور را پیدا میكنند كه در چنین اتحادهایی هویت نیروهای سیاسی از بین میرود، و از این رو به مقابله با آن برمیخیزند. برای از بین بردن این تصور البته لازم است كه اتحاد از موضعگیری سیاسی در مواردی كه مبنای به همپیوستن آنان نبوده است پرهیز كند. ولی نمونههایی مانند اجا به عكس این عمل كرده است. از این رو برای بسیاری قابل تصور نیست كه چگونه میتوان در درون یك اتحاد حول اصول مشترك جای گرفت و در عین حال هویت سیاسی خود را حفظ كرد. این نكتهای است كه نشست لندن بسیار روی آن تأكید میكند. بخشی از این حفظ هویت، آن است كه نیروها مجازند در مسایل سیاسی مختلف (خارج از موارد اتفاق) نظرات گوناگون یا متضاد داشته باشند و آن را تبلیغ كنند. ما لازم نیست همه مثل هم بیندیشیم تا بتوانیم برای آزادی ایران و دموكراسی در آن متفقا مبارزه كنیم - و این «ما» باید شامل همه كسانی باشد كه درد آزادی و دموكراسی برای ایران دارند.