یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
حمیدرضا جلایی پور در گفت و گو با هفته نامه صدا به تشکیل حزب اتحاد ملت واکنش نشان داده و گفته است: اولین نکته ای که درباره صدور مجوز و آغاز به کار این حزب لازم می دانم بگویم این است که خوشبختانه در کشور ما گفتار اصلاحات، قانونگرایی و مردمسالاری، به رغم همه محدودیت هایی که در مقابل آن ایجاد شد و به رغم همه موانعی که در مقابل اصلاحات و عملکرد و سازو کار مردمسالاری ایجاد شد، در میان فعالان جامعه سیاسی و نخبگان جامعه ریشه دار شده است. نتیجه ریشه دار شدن این گفتار هم این است که وقتی اعمال محدودیتها بیشتر می شود و مثلا بدون برگزاری دادگاه اعلام می کنند که برخی از احزاب منحل هستند، در مقابل ما شاهد رفتارهای عصبی از سوی نخبگان نیستیم. ما ندیدیم که در مقابل این اعمال محدودیت ها، فعالان سیاسی اصلاح جو ومعتقد به قانونگرایی و سازوکارهای قانونی ومردمسالاری، سر به دیوار بکوبند یا به کل از آن ور پشت بام بیفتند. بلکه بر اساس همان تاکید همیشگی خود یعنی «بازگشت به قانون» راه خود را ادامه می دهند. در واقع همانطور که می بینید، همه برخوردهای بعد از سال ۸۸ هم نتوانست گفتمان اصلاحی این فعالان سیاسی را تغییر دهد و آنها را از مسیر اصلاح جویی مردمسالارانه و قانونگرایانه منحرف کند.
در این چهارچوب وفضای گفتمانی امروز هم شاهد هستیم که یک سری افراد ریشه دار و دارای سابقه خوب در انقلاب و نظام و جامعه مدنی، تشکل جدیدی را بنا کرده و مجوز گرفته اند تا بازهم با همان گفتار اصلاحات، مسیر اصلاح جویی خود را ادامه دهند. در واقع هرچه که از طرف تندروهای مخالف اصلاحات محدودیتهای بیشتری اعمال شود، بازهم عده ای هستند که بیایند و بدون عصبانیت و با تکیه بر راهکارهای قانونی، مجرایی برای استمرار گفتار اصلاح طلبی و قانونگرایی و مردمسالاری باز کنند و این اتفاق بسیار میمونی است. ما نمونه این اتفاق را در میان روزنامه نگاران هم در دو دهه گذشته دیده بودیم . آنها هم چه در زمان اصلاحات و پس از آن با برخوردهای تندی مواجه بودند اما هیچگاه رو به اقدامات افراطی نیاوردند و از مسیر قانون خارج نشدند و در همه این سالها از روزنامه ای به روزنامه دیگر حرفه شریف روزنامه نگاری را ادامه دادند و می دهند و در نهایت هم روسیاهی آن برای آقای مرتضوی و امثال او ماند. بنابراین من اصل این اتفاق را روی دادی مبارک می دانم چون در مقابل گفتار مردمسالاری که حالا با این اتفاقات بهتر می تواند به مسیر خود را ادامه بدهد، گفتاری وجود دارد که در هشت سال دولت آقای احمدی نژاد، عملکردش را دیده ایم. گفتاری که مردمسواری ضد توسعه را جایگزین مردمسالاری کرده بود و مردم را عریضه به دست به دنبال اتومبیل در خیابانها می دواند و نتیجه اش هم وضعیت اقتصادی به جا مانده از آن دولت و تحریمهایی بود که مثل طناب دار بر گردن اقتصاد ایران افتاده است. به این دلیل است که باز شدن یک مجرای دیگر را برای ادامه گفتار اصلاحات را مبارک می دانم و به اتحاد ملتی ها تبریک می گویم.
- آیا این اتفاق را می توان نشانه ای از نگاه دولت به سیاست داخلی ارزیابی کرد یا همچنان اولویت دولت سیاست خارجی است و در سیاست داخلی موانع پیشین باقی مانده و ممکن است گریبانگیر این حزب هم بشود؟
ببینید دستور کار دولت آقای روحانی چهار محور اصلی دارد. محور اول آن سیاست خارجی است، محور دومش مباحث اقتصادی و بازگرداندن اقتصاد کشور به مسیررشد و توسعه است، محور سوم گشایش فرهنگی و محور چهارم هم گشایش سیاسی است. برخی ها معتقدند که دولت دو مورد اول را در دستور کار قرار داده و کاری به دو محور بعدی ندارد. من این نظر را قبول نداشتم وندارم و معتقدم که دولت در هر چهار محور دنبال گشایش است. شما در حوزه فرهنگی اگر به کتابهایی که منتشر شده، تئاترهایی که اجرا شده و حتی محتوای نشریات دقت کنید و آنها را با وضعیت دولت قبل مقایسه کنید، قطعا گشایش را حوزه فرهنگ مشاهده می کنید. اینکه کنسرتی لغو می شود یا جلوی برخی فعالیتهای فرهنگی گرفته می شود، کار تندروهاست نه کار دولت. در حوزه سیاسی هم فعال شدن احزاب اصلاح طلب و حالا صدور مجوز حزب اتحاد، نشانه خوبی از گشایش فضای سیاسی است که نمی توان منکر نقش دولت در پس این گشایش ها شد.
- به نظر شما خروجی عملکرد این حزب چه محصولی می تواند باشد؟
یکی از اتفاقاتی که بعد از سال ۸۸ در ایران افتاد این بود که هزینه های کار سیاسی به شدت بالا رفت ( و در مقابل هزینه فسادهای هزاران میلیاردی پایین آمد). در آن شرایط امکان فعالیت منسجم سیاسی ضعیف شد و عظمت طلبی اتمی جای آنرا گرفت. بعد از انتخابات سال ۹۲ هم با اینکه نتیجه آرا نشان می داد، جامعه تغییر شرایط را انتخاب کرده اما تندروها این تغییر را نپذیرفتند بلکه تنها در مقابل نتیجه آن انتخابات غافلگیر شدند. اگر تندروها پیش از شکل گیری فضای انتخاباتی احتمال می دادند روحانی می تواند پیروز انتخابات شود او را هم (مثل هاشمی رفسنجانی که شناسنامه انقلاب است) رد صلاحیت می کردند اما چون چنین تصوری نداشتند به شدت غافلگیر شدند. از آن روز تلاش می کنند که به مردم نشان کنند چیزی عوض نشده است. در چنین فضایی بیش از همه جوانها آسیب می بینند. چون قدیمی ترها چه در دوران انقلاب و چه در دوره جنگ مسیر زندگی شان شکل گرفته و ارعاب تندرو ها روی آنها تاثیر جدی ندارد. اما جوانهایی که می خواستند و می خواهند در فضای سیاسی وارد شوند و فعالیت کنند، مدام باید هزینه بدهند. با این شرایط، تشکیل حزبی مثل اتحاد ملت ایران، بستر قانونی و مناسب برای فعالیت جوانهاست. من خیلی امیدوارم که این گشایش سیاسی در ادامه با ورود جوانان به پویایی برسد و اثر و نتیجه اش را در انتخابات مجلس ببینیم. این را هم بگویم که منظورم از اثرگذاری در انتخابات مجلس الزاما این نیست که مجلسی اصلاح طلب شکل بگیرد. بلکه همین مقدار که بشود از تندروهای مجلس بکاهیم و نیروهای معتدل تر با رویکردی عقلانی ترو اخلاقی تر ساختار مجلس بعدی را تشکیل دهند هم دستاورد خوبی به حساب می آید. دولت با کمک این مجلس بهتر می تواند در مهار انبوه معضلات جامعه موفق شود.