انتخابات ریاست جمهوری در آستانهی برگزاری است. آن هم درست مدت کوتاهی پس از شکست تحقیرآمیز حکومت در جلب مشارکت مردم. هرچند هنوز از مسئلهی کشتهشدن ابراهیم رئیسی ابهامات فراوانی باقی مانده است. تا امروز مشخص نشده است انفعال سپاه برای یافتن لاشهی هلیکوپتر چه دلیلی داشته است یا چه نیازی به حضور یک جمع بلندپایه برای افتتاح دوبارهی یک سد کم اهمیت بوده است؟
برای ما حتی اهمیتی هم ندارد که نام مسعود پزشکیان که پیش از این رد صلاحیت شده بود به یک باره از کلاه شعبدهبازی شورای نگهبان خارج شده است. این که جواد ظریف با سالها تجربهی سفیدشویی جنایات حکومت با کلامی پر از هیجان به حمایت از کاندیدای اصلاحطلب میپردازد هم مسئلهی تازهای نیست. سناریویی نخنما، کهنه و کسالتبار از خلق یک دوگانهی موقتی و بیاثر تا بلکه جنب و جوشی به بار بیاورد و موجبات شادی علی خامنهای فراهم شود.
جنگ نامزدهای ریاست جمهوری با یکدیگر و چنگ و دندان نشان دادنشان نه برای اعلام وفاداری به مردم، که روشی برای تزریق گرما به تنور یخزدهی انتخابات است. حنای بازیگران تکراری و فرسودهی حکومت رنگ ندارد و بیشتر و پیشتر از همهی ما، خود به آن آگاهند.
میان ما و آنها، بیش از این سیرک فاصله است. فاصلهی فوق محصول شناختی است که شهروندان ایرانی از سیاستمداران و تصمیمگیرندگان جمهوری اسلامی دارند. رد خون عزیزان ما از رفتار، کلام، دارایی و سلاحهای آنان، هنوز خشک نشده است.
به رأی ما نیازمندید؟ فرزندانمان را پس بدهید. تکتک چشمهایی که نابینا ساختید، جانهایی که در خیابان، آسمان، نیزار و زندان گرفتید را پس دهید. دخترانمان که در بازداشتگاه، در ساختمانی نیمهکاره و در مترو به قتل رساندید پس بدهید تا ما هم پای صندوق رأی بیاییم. اگر نمیتوانید جانهای از دست رفته را زنده کنید، قفل در زندانها در اختیار شماست. تمام زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
تلگرام شیرین عبادی
@ShirinEbadiofficial